حیدر مستخدمینحسینی*
اجرای پروژهها، چالشها و نیازهای مختلفی دارد و همین موضوع پیمانکاران را برآن داشته تا به دنبال بهترین و کارآمدترین روش تحویل ساختوساز برای پروژه باشند. یکی از روشهای رایج در پروژههای ساختوساز استفاده از روش طراحی، مناقصه و ساخت است. روش سه عاملی متعارف طراحی، مناقصه و ساخت (DBB Design-Bid-Build) در واقع همان مثلث کارفرما، مشاور و پیمانکار است که کارفرما در راس امور است. روش متعارف، روش سنتی اجرای طرحهاست و برای طرحهایی به کار میرود که جزئیات آن روشن و مشخص باشد و سه عامل کارفرما، مشاور و پیمانکار در آن دخالت دارند. این نوع از قرارداد یک روش سنتی مورد استفاده در ۵۰ سال اخیر بوده که برای اجرای پروژه، یک تیم مهندسی برای طراحی آن براساس اهداف، بودجه و نیازهای کارفرما به کار گرفته میشوند. با کامل شدن طراحی اجرای پروژه، یک پیمانکار بر طبق فرآیند مناقصه برای ساخت و نصب براساس حداقل قیمت انتخاب میشود. در مدت زمان ساخت، مهندسان طراح بر عملکرد پیمانکار ساخت براساس طراحی و مشخصههای فنی و همچنین قوانین کارفرما نظارت دارند. «DBB» یک روش بسیار موثر برای کارفرماها در اجرای پروژه طی سالهای متمادی بوده است تا بتوانند یک فیت مهندسی و ساخت پروژه را تامین کنند. شرکت مهندسی نوعا از آغاز پروژه براساس صلاحیت، تجربه و تامین منافع کارفرما، هم در زمینه طراحی و هم در زمینه ساخت عمل میکند و خدمات تخصصی را به عنوان نماینده کارفرما انجام میدهد. پیمانکار ساخت نیز که در مناقصه ساخت موفق شده است، عملیات ساخت را براساس طرح مشخص دادهشده با حداقل قیمت به عنوان فروشنده انجام خواهد داد. مسوولیت بهرهبرداری و نگهداری از تاسیسات بعد از اتمام پروژه به عهده کارفرما خواهد بود.
مزایای این نوع از قرارداد را میتوان در پنج مورد بیان کرد. پیمانکاران به صورت رقابتی براساس مدارک کامل طراحیشده حداقل قیمت را لحاظ میکنند؛ کارفرما، پیمانکار مهندسی را براساس صلاحیت و توانایی انتخاب میکند و این پیمانکار نماینده و وکیل کارفرماست. پیمانکار مهندسی در مدیریت ساخت نیز فعالیت دارد، چرا که دارای دید طراحی و مهندسی پروژه است. نقشها و وظایف مهندسی و ساخت به طور واضح تعریف شده و وظایف مشخص شده است. کارفرما نیز در فرآیند طراحی فعالیت دارد، اما این قرارداد معایبی هم دارد؛ فازهای ساخت و اجرای پروژه متوالی بوده و ممکن است به زمان زیادی برای اجرا نیاز داشته باشد. قیمت نهایی اجرای عملیات ساخت تا قبل از پایان طراحی و فرآیند مناقصه شناختهشده نیست؛ توزیع ریسک در این روش عادلانه و با در نظر گرفتن مواردی چون قابلیت بیمه کردن و توانایی هریک از دوطرف- کارفرما و پیمانکار- در پیشگیری و کاهش ریسک بین آن دو تقسیم میشود.
اجرای این قرارداد شامل پنج مرحله است؛ مرحله نخست پیشطراحی است که اهداف پروژه و انتظارات کیفی به وسیله کارفرما و مشاورانش تعیین میشود. مرحله دوم طراحی است و کارفرما در این مرحله تیم طراحی را انتخاب و آنان را به کار طراحی و آمادهسازی مدارک ساخت میگمارد. واگذاری، سومین مرحلهای است که پس از تکمیل، مدارک طراحی برای مناقصه ساخت مورد استفاده قرار میگیرد. ساخت نیز مرحله چهارم است که در آن کارفرما پیمان ساخت را با پیمانکار عمومی منعقد کرده و پروژه ساخته میشود. مرحله نهایی نیز تحویل است. در این مرحله پس از تکمیل کل پروژه، پیمانکار کارگاه را ترک میکند تا راهاندازی و بهرهبرداری انجام شود.
نوع دیگری از قراردادهای تامین مالی «قراردادهای طراحی و تامین تجهیزات» (EP) نام دارند. در این نوع قرارداد، پیمانکار ملزم به طراحی و تامین تجهیزات است و ادامه کار منوط به تحقق توافق جدید است که میتواند همراه با تغییر برخی مواد مورد توافق باشد. در قراردادهای «EP» پیمانکار اجرا را بر عهده نخواهد داشت، اما مبنای بسیاری از فعالیتهای اجرایی، طرحهایی است که از سوی او ارائه شده است. در مراحل اجرایی، صرفا برخی تعهدات مثل خدمات پس از فروش تجهیزات بر عهده او خواهد بود. دو مشخصه تعیینکننده برای هریک از روشهای اجرای پروژه، چگونگی پیوستگی مراحل انجام پروژه و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز توسط بخشهای دولتی یا خصوصی است. هریک از این شیوههای گوناگون اجرا، دارای نقاط قوت و ضعف متفاوت هستند که با انتخاب استراتژی مورد نیاز انجام پروژه، پروژه بهطور موفقیتآمیزی اجرا خواهد شد. اگرچه همواره نیازهای کارفرما با تغییر شرایط سیاسی و اقتصادی تغییر مییابد.
روش امانی یا «In House» انواع روشهای اجرای پروژههای پیمانکاری است که هیچ قراردادی با پیمانکار خارجی منعقد نمیشود و خود کارفرما، مسوولیت اجرای پروژه را به عهده میگیرد. در این روش کارفرما مستقیما در اجرای عملیات دخالت و با تامین، تهیه و تدارک کلیه عوامل و امکانات، کار را به هزینه خود و تحت مسوولیت خود اجرا میکند. این روش بیشتر در کارهای نوسازی و تعمیراتی که خود دستگاه مربوطه وسایل مورد نیاز را در اختیار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. مزایای این روش عبارتند از: امکان تغییر یا تعویض پیمانکاران دست دوم و تغییر و تحول در کارهای مختلف، با کمترین هزینه و خسارت، امکان استفاده از کارگران فنی با سابقه (که توسط افراد و مجریان دیگر معرفی میشوند) و حذف هزینههای بالاسری دستمزد افراد که در قراردادهای پیمانکاری اضافه میشود. این روش در پروژههایی که اتمام آنها در تاریخ معینی مدنظر است، یا برای سر و سامان دادن و به ثمر رساندن پروژههایی که پیمانکاران آنها خلعید شدهاند، میتواند مفید باشد و پرسنل قبلی پیمانکار را هم به راحتی میتوان به کار گرفت. امکان استفاده از کارگران با تجربه و فنی، امکان استفاده در پروژههای فوری، حذف هزینههای بالاسری پیمانکار و همچنین مناسب برای پروژههای کوچک با مشخصات فنی ساده از محاسن روش امانی هستند.
اما این نوع از قرارداد معایبی هم دارد؛ در صورت فقدان افراد دلسوز، با تجربه و متخصص، این روش میتواند خسارتهای زیادی به دنبال داشته و کار به صورت نیمهتمام و با کیفیت ضعیف رها شود. در نقاطی که پیمانکاران قوی، درستکار و با تجربه وجود دارند و کارفرما اطمینان کافی به صحت عمل آنها دارد، این روش در مقایسه با سیستم مناقصهای، دارای محاسن کمتری است. در این روش، مشاور و دستگاه نظارت به خوبی قادر به انجام وظایف محوله نخواهند بود. روش امانی باید براساس نقشههای جامع و کامل و همراه با جزئیات اجرایی و برآورد دقیق شروع شود و یک واحد حسابداری قوی باید در سیستم کارفرما حضور داشته باشد. وجود یک دفتر نقشهکشی در کارگاه ضرورت داشته و این دفتر آخرین نقشههای اجرایی را در اختیار مدیر کارگاه قرار میدهد. مدیریت کارگاه در استخدام افراد فنی و خرید مصالح باید اختیارات تام داشته باشد تا بتواند کار را به انجام رساند، لذا در صورت ناشناس و ناشناخته بودن مدیر این قبیل کارگاهها، حتما باید یک حسابدار ورزیده و یک نفر مامورخرید، در کنار دست این افراد قرار بگیرد؛ در صورت استخدام یک یا چند نفر کارگر فاقد صلاحیت، ممکن است مشکلات کارگری به وجود آید. در صورت نبودن برنامه زمانبندی دقیق و حسابشده، عملیات از انسجام لازم برخوردار نمیشود.
قراردادهای هیات حل اختلاف (DAB) نیز نوع دیگری از قراردادهای تامین مالی هستند. مدیران پروژههای موفق صنعتی، اختلافات را به صورت منصفانه و کارآمد حلوفصل میکنند. برخی پروژهها از مزایایی نظیر ترکیب مناسب تواناییهای رهبری، تواناییهای فنی و تکنیکی، تیزهوشی در کسب و کار و توانمندیهای شخصی مدیران در جهت حل اختلافات بهرهمند هستند. در سایر پروژهها میتوان مشکلات و اختلافات پیچیدهای را یافت که حل و فصل آنها بسیار دشوار است. دستاندرکاران پروژههای عمرانی و صنعتی شروع به تهیه برنامههای مدونی کردهاند تا به یک مکانیزم عملی برای حل گسترهای از دامنه وسیع اختلافاتی که ممکن است در حین اجرای پروژه پیش آید، دست یابند. یکی از اثربخشترین ابزارها در این خصوص «DAB» است. به صورت ساده هیاتهای داوری و حل اختلاف، هیاتهایی شامل متخصصان مجرب و بیطرفی هستند که در ابتدای پروژه تعریف و انتخابشده و تا مراحل توسعه و بهرهبرداری پروژه، تشویق به عدم ایجاد اختلاف و کمک به حل اختلافات پیشآمده را در طول پروژه پیگیری میکنند.
کاهش هزینه برای پروژههای بزرگ، حل نزاع و اختلافات در زمان کمتر (غالبا پیش از رخداد)، محرمانه بودن پروسه و همچنین اعمال تخصص و دانش خاص پروژه برای حل اختلافات مزایای این نوع از قرارداد هستند. عدالت خشن، بالا بودن هزینه برای پروژههای کوچک و همچنین کم بودن درجه نفوذ و اجرا معایب این نوع از قراردادها هستند.
* اقتصاددان و سردبیر مجله انجمن مدیریت ایران